اخلاص امیرالمؤمنین (علیه السلام)
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَکْمَلَ الله عَزَّوَجَلَّ دینَکُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ یَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَی الله عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ) وَ فِی النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لایُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ یُنْظَرونَ).
«هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دین را با امامت علی تکمیل فرمود. اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایی رستاخیز و عرضه ی بر خدا - پیروی نکنند، در دو جهان کرده هایشان بیهوده بوده در آتش دوزخ ابدی خواهند بود، به گونه ی که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی خواهد بود.»
یکی از امتیازات و برتری های خاص امیرمؤمنان (علیه السلام) محوریت خداوند در تمامی لحظات و آنات زندگی ایشان است. این حقیقت در جزء جزء زندگی ایشان تبلور داشته و حتی در سخت ترین صحنه ها که انسان های عادی در آن مغلوب هوای نفس و وسوسه شیطان می شوند نیز، سرافراز بیرون آمده است.
به عنوان مثال در جنگ خندق ، وقتی امیرمؤمنان (علیه السلام) بر «عمرو بن عبدود» دست یافت و روی سینه ی او نشست، همگان منتظر بودند که حضرت با یک ضربه کار او را تمام کند. ولی با تعجب دیدند که حضرت از روی سینه ی عمرو برخاست.
همه منتظر بودند تا سرّ این کا را بدانند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به «حذیفه» که به دانستن رمز این کار اصرار داشت، فرمود: « ای حذیفه! ساکت باش، خود علی(علیه السلام) سبب درنگش را خواهد گفت:
صفحات: 1· 2